در ازل دیدم چو نقش روی زیبای تو را

ساخت وبلاگ

(حسن الختام)

در ازل دیدم چو نقش روی زیبای تو را
تا ابد عاشق شدم حسن دل‌آرای تو را

بهر دیدار تو دل، سر می‌کشد از دیدگان
تا مگر یک لحظه بیند روی زیبای تو را

می‌کند برپا قیامت، سرو ملک کاشمر
گر ببیند سروقامت قدِ رعنای تو را

چون بوَد کالای حسنت زینت بازار عشق
نقدِ جان را عاشقان بخشند کالای تو را

زآنکه اندر دامن نرجس شکفتی، عالمی
گشته عاشق نرگس چشمان شهلای تو را

نزد آبای مکرم، عسکری بالد به خود
کاو به بار آورده یکتا درّ اعلای تو را

آفرینش را بجز پیداشت مقصود نیست
ورنه فرقی نیست ناپیدای و پیدای تو را

نشئة الاولیٰ تو بودی سکرة الاخریٰ تویی
نشأتین انشا بوَد یک حرفِ انشای تو را

خاتم هشت و چهاری ، معنی حسن الختام
ختم کرد ایزد بر ایشان لفظ و معنای تو را

چونکه هستی مظهر حق؛ خواست حیّ بی مثال
همچو خود حیّ و مجرد ، ذات یکتای تو را

گر دهم جان در ره وصل رخت سود من است
زآنکه در سر پروراندم ، عشق سودای تو را

هر که را در سر ، هوای کوثر و مینو بوَد
باید از اخلاص ، نوشد دُردِ مینای تو را

باده‌ی ذکر سحر را نشئه و مستی کجاست
تا ننوشد کس شراب عشق و صهبای تو را

انبیا طفل دبستان و طفیل‌ات گشته‌اند
غیر خاتم آنکه موجب گشت آبای تو را

اولیای پارسای و اتقیای پاکرای...
کمترند از قطره‌ای، دریای تقوای تو را

خسروان و سروران در مقدمت خاک رهند
صد چو حاتم چون گدایی خوان اِعطای تو را

ای امام قائم! ای قائم امام ملک دین!
کن قیامی تا ببیند خلق، سیمای تو را

صاحب الامری و امرت واحب الاجراستی
عالمی بر دیده دارد حکم طغرای تو را

یوسفا از چاه غیبت سر برون آر و ببین
دید ی یعقوب دین ، دارد تمنای تو را

با ظهورت عالمی گردد رها از ظلم و کین
منتظر، خلقی‌ست حکم معدلت‌زای تو را

همتی ای شهسوار عرصه‌ی شطرنج دین!
کن عدو مات رخت بوسد مگر پای تو را

پرده از رخ گیر و سیمای حقیقت کن عیان
تا ببیند خصم باطل ، حق اولای تو را

هرکه را بینی ز هر دین و مرام و رسم و کیش
دست حاجت می‌زند دامان والای تو را

دشمن کافر شود تسلیم و خواهد شد مطیع
بشنود گر شمّه‌ای از رزم و هیجای تو را

مدعی تائب شود از کرده‌ی امروز خویش
با صداقت ، گر بخواند امر فردای تو را

منکِر منکَر ، گرت انکار بنماید چه غم
کز تحقق می‌کند تصدیق ، آرای تو را

رویگردان می‌شود از شرک و کفر و زندقه
خصم اگر آگاه گردد ، لا و اِلّای تو را

دشمن از گفتار خود شرمنده و نادم شود
چون ببیند گوهرافشان لعل گویای تو را

کشتی بیداد را کن غوطه‌ور در بحر داد
تا ببیند خصم ، موج قهر دریای تو را

از عذاب و کیفر محشر مصون باشد یقین
هر کسی دارد به دل ، مِهر تولای تو را

(شمس قم) هرکس که جوید رستگاری مدام
گو بگیرد دامن والای مولای تو را

شادروان سید علیرضا شمس قمی

به فدایت سر و جان مادر...
ما را در سایت به فدایت سر و جان مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamseqomi بازدید : 168 تاريخ : شنبه 25 تير 1401 ساعت: 21:08