پور بوسفیان چو از بیداد و کین

ساخت وبلاگ

(السّلام عليك يا علی بن ابی‌طالب)
࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐

« فزتُ و رَبّ الکعبه »

پور بوسفیان چو از بیداد و کین
داد حکم قتل ِ میر مؤمنین

ابن ملجم جانی رذل و شریر
یافت مأموریت قتل امیر

گرگ دون از حیله ی روباه پیر
گشت اندر بیشهٔ حق شیر گیر

هیجده شب چون که بگذشت از صیام
شد به سوی کوفه بن ملجم ز شام

دل به قتل مرتضی بی تاب داشت
چونکه طرح قتل در محراب داشت

تیره شب زین ماجرا ناشاد شد
روز هم غمگین ازین بیداد شد

شب ازین وحشت به کندی می‌گذشت
روز هم شد کُند ، اندر بازگشت

شب نبُد راضی به قتل مرتضیٰ
پس به پیمودی به حِدّت راه را

روز هم از این جنایت ، بیم داشت
زین سبب پا را به کُندی می‌گذاشت

عاقبت شب شد به روز از خدعه زور
وانگهی ، ظلمت مسلّط شد به نور

زاغِ شب سوی جنایت پر کشید
تا که قویِ روز را در بر کشید

چون سیاهی در سپیدی جا گرفت
دزدِ جان ، در این زمان مأوا گرفت

روز و شب چون رنگِ ضدین آمدی
دزدِ جان ، بین الطلوعین آمدی

عاقبت ، بین الطلوعین از درنگ
دامنش آلوده شد بر قتل و ننگ

سارقِ جان امیرالمؤمنین
این زمان بنمود در مسجد کمین

داشت ننگ از قتل مولی گرچه شب
لاجرم شب شد به قتل وی سبب

روز را زین قتل اگر عار آمدی
با شب اندر جُرم، همکار آمدی

هر دو در قتلِ علی ، گشته شریک
همعنان شد در جنایت زشت و نیک

زشتی شب گر شهادت آفرید
نیکی روزش ، سعادت آفرید

آنکه شد مولود، در کعبه به ناز
شد شهید حق، به محراب نماز

از ولادت تا شهادت ، مرتضیٰ
از قضای حضرت حق بُد رضا

زین سبب وقت شهادت آن امیر
گفت: راحت گشتم از دنیای پیر

"فزت"ُ فرمود آن شهید راه دین
پس "و رَبّ الکعبه" گفت آن شاه دین

آری ، آری از ستم ، آسوده شد
از شکنج و رنج و غم آسوده شد

رفت و قدرش بر بشر معلوم گشت
گیتی از عدل علی ، محروم گشت

عدل رفت و عادل غمخوار رفت
شیر یزدان ، حیدر کرّار رفت

زین مصیبت ، خلق گریان علی ست
(شمس قم) دایم نواخوان علی ست

شادروان سید علیرضا شمس قمی

به فدایت سر و جان مادر...
ما را در سایت به فدایت سر و جان مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamseqomi بازدید : 70 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 16:09