(خون دل)
تا کرد مِی فروش، مِیِ غم حوالهام
ساقی بریخت زهر ستم در پیالهام
از خوان روزگار به مهمانسرای عمر
شد خون دل به مطبخ حرمان نوالهام
از قیل و قال مدرسه آمد دلم به تنگ
تکفیر اگرچه میشوم از این مقالهام
عمری خمار بادهی عشقم که مِی فروش
بخشد یکی دو جرعه شراب دوسالهام
گرید عسس به حالت جانسوز آه من
نالد جرس ز نغمهی شبگیر نالهام
فتوای من ز جمع حلال و حرام دهر
جز وصف باده نیست به فقه رسالهام
غسلم ز بعد مرگ سزد در خُم شراب
تا در عروق جان روَد آب غسالهام
خواهی چو دید خون دل غم نصیب من
بنگر به خاک مدفن و خونرنگ لالهام
بخشیده جان به عشوهی جانانه (شمس قم)
لوح دل است در خَم زلفش قبالهام
شادروان سید علیرضا شمس قمی
به فدایت سر و جان مادر...برچسب : نویسنده : shamseqomi بازدید : 148