به فدایت سر و جان مادر

متن مرتبط با «ستم» در سایت به فدایت سر و جان مادر نوشته شده است

ساقی بریخت زهر ستم در پیاله‌ام

  • (خون دل)تا کرد مِی فروش، مِیِ غم حواله‌امساقی بریخت زهر ستم در پیاله‌اماز خوان روزگار به مهمانسرای عمرشد خون دل به مطبخ حرمان نواله‌اماز قیل و قال مدرسه آمد دلم به تنگتکفیر اگرچه می‌شوم از این مقاله‌امعمری خمار باده‌ی عشقم که مِی فروشبخشد یکی دو جرعه شراب دوساله‌امگرید عسس به حالت جانسوز آه مننالد جرس ز نغمه‌ی شبگیر ناله‌امفتوای من ز جمع حلال و حرام دهرجز وصف باده نیست به فقه رساله‌امغسلم ز بعد مرگ سزد در خُم شرابتا در عروق جان روَد آب غساله‌امخواهی چو دید خون دل غم نصیب منبنگر به خاک مدفن و خونرنگ لاله‌امبخشیده جان به عشوه‌ی جانانه (شمس قم)لوح دل است در خَم زلفش قباله‌امشادروان سید علیرضا شمس قمی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بس در فراق دلبر جانان گریستم

  • (غروب عشق)بس در فراق دلبر جانان گریستمخوناب دل ز شاهرگ جان گریستماز چشمهٔ دوچشم ز چشم انتظاری‌اشچون دجله و فرات خروشان گریستماز رشک ماهِ عارض آن شبچراغ عمر ـچون اشک شمع، کنج شبستان گریستمغایب چو شد ز , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها