(غروب عشق)
بس در فراق دلبر جانان گریستم
خوناب دل ز شاهرگ جان گریستم
از چشمهٔ دوچشم ز چشم انتظاریاش
چون دجله و فرات خروشان گریستم
از رشک ماهِ عارض آن شبچراغ عمر ـ
چون اشک شمع، کنج شبستان گریستم
غایب چو شد ز چشم من آن لیلی وجود
مجنون صفت به دشت و بیابان گریستم
یعقوب سان ز فرقت آن یوسف عزیز
تا مصر وصل دوست ز کنعان گریستم
بر کاکل شکوفه ی آمال زندگی ـ
چون ابر نوبهار ، به نیسان گریستم
اشکی که از غم تو گره خورد در گلو
مینا صفت به ساغر دامان گریستم
چون (شمس قم) ز گرمی آن مهر پر فروغ
اندر غروب عشق تو سوزان گریستم
شادروان: سید علیرضا شمس قمی
https://t.me/shamseqomi
برچسب : نویسنده : shamseqomi بازدید : 82