به فدایت سر و جان مادر

متن مرتبط با «این» در سایت به فدایت سر و جان مادر نوشته شده است

چشمان و ابروی نگار آن می‌کَشد این می‌کُشد

  • (شراب جان فزا) چشمان و ابروی نگار آن می‌کَشد این می‌کُشدزنگی و تیغ آبدار ، آن می‌کشد می‌کُشد مستانه چشمان سیه، عاشق کش آن تیر نگهفرزانه وش دیوانه وار ، آن می‌کشد می‌کُشد عشقش کشد بی اختیار ، هجرش کشد زار و نزارآوخ که عشق و هجر یار آن می‌کشد این می‌کُ, ...ادامه مطلب

  • ما در این شهر غریبیم و نداریم کسی

  • (عزت نفس)ما درین شهر غریبیم و نداریم کسینیست ما را بخدا غیر خدا دادرسینه یکی همدم همخو نه یکی هم پیماننه یکی همره همدل نه یکی همنفسیمرغ عشقیم و بوَد مأمن ما گلشن و باغبهر خود ساخته ایم از گل و گلشن قف, ...ادامه مطلب

  • این غم به که گوییم که از ماست که بر ماست

  • (از ماست که بر ماست) نو رُسته چناری ز بن خاک بپا خاستدر صحن چمن، قامت آزادگی آراستچون خواست بَرد بهره ز آزادی مطلقبگرفت چنان سرو و صنوبر، قدِ خود راستبر خویش ببالید که در ساحت بستان...چون من شجری خوش , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها