(دستگیری)تا توانی ، قلب زار بینوایان شاد کنبزم شادی در دل بیچارگان بنیاد کنپاک کن گرد غم از چهر یتیمان نزارکلبه ی ویرانه ی درماندگان آباد کنبینوایی گر به بند مَسکنت افتد اسیربا کف مردانگی ، او را ز بند آزاد کنجور و کین در حق مظلومان توان کرد, ...ادامه مطلب
(مزار فاطمه) چنان ز سیلی، نیلی، عذار فاطمه شدکه دهر، تیرہ به حال نزار فاطمه شد میانه ی در و دیوار و ناوَک مسمارنشانه، محسن نیکوعِذار فاطمه شد ز ضرب در، که عدو زد به پهلوی زهرافغان فضّه فقط غمگسار فاط, ...ادامه مطلب